نقش میانجی خودشناسی یکپارچه در ارتباط با جو عاطفی خانواده و خودکنترلی زنان
دوره و شماره : آماده انتشار
1 کارشناسی ارشد، رشته روانشناسی عمومی، موسسه آموزش عالی تابران
2 استادیار، گروه روانشناسی، موسسه آموزش عالی تابران، مشهد، ایران
چکیده :
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی خودشناسی یکپارچه در ارتباط با جو عاطفی خانواده و خودکنترلی زنان صورت گرفت. روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی و با تکیه بر معادلات ساختاری صورت گرفت. جامعه آماری شامل کلیه زنان متاهل ناحیه 4 شهر مشهد در سال 1403-1402 بودند که از میان آنها براساس جدول مورگان و نیز به شیوه نمونهگیری در دسترس 173 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه جو عاطفی خانواده هیل برن (1964)، مقیاس خودکنترلی تانجنی و همکاران (2004) و مقیاس خودشناسی یکپارچه قربانی و همکاران (2008) بود. دادهها براساس مدلیابی معادلات ساختاری و با استفاده از نرمافزار AMOS نسخه 20 تحلیل شدند. یافتهها نشان دادند که مقدار استاندارد ضریب مسیر غیرمستقیم جو عاطفی از طریق خودشناسی یکپارچه بر خود کنترلی زنان 185/0 است؛ لذا خودشناسی یکپارچه میانجی¬گری کامل در رابطه بین جو عاطفی و خودکنترلی زنان داشت. همچنین جو عاطفی تاثیر مستقیم معناداری بر خودشناسی یکپارچه زنان داشت و با افزایش جو عاطفی در زنان، خودشناسی یکپارچه 290/0 افزایش پیدا میکند. نیز خودشناسی یکپارچه تاثیر مستقیم معناداری بر خود کنترلی زنان داشت و با افزایش خودشناسی یکپارچه¬ی زنان، خود کنترلی آنها 637/0 افزایش پیدا کرد. جو عاطفی در حضور خودشناسی یکپارچه، تاثیر مستقیم معناداری بر خود کنترلی زنان ندارد. این در حالی بود که این متغیر به تنهایی بر خود کنترلی تاثیر مستقیم معناداری داشت، و با افزایش جو عاطفی در زنان، خود کنترلی آنها 29/0 افزایش پیدا کرد ( معنا¬داری در سطح 05/0). در نتیجه جهت خودکنترلی زنان می توان از خودشناسی یکپارچه و جو عاطفی خانواده استفاده کرد.
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی خودشناسی یکپارچه در ارتباط با جو عاطفی خانواده و خودکنترلی زنان صورت گرفت. روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی و با تکیه بر معادلات ساختاری صورت گرفت. جامعه آماری شامل کلیه زنان متاهل ناحیه 4 شهر مشهد در سال 1403-1402 بودند که از میان آنها براساس جدول مورگان و نیز به شیوه نمونهگیری در دسترس 173 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه جو عاطفی خانواده هیل برن (1964)، مقیاس خودکنترلی تانجنی و همکاران (2004) و مقیاس خودشناسی یکپارچه قربانی و همکاران (2008) بود. دادهها براساس مدلیابی معادلات ساختاری و با استفاده از نرمافزار AMOS نسخه 20 تحلیل شدند. یافتهها نشان دادند که مقدار استاندارد ضریب مسیر غیرمستقیم جو عاطفی از طریق خودشناسی یکپارچه بر خود کنترلی زنان 185/0 است؛ لذا خودشناسی یکپارچه میانجی¬گری کامل در رابطه بین جو عاطفی و خودکنترلی زنان داشت. همچنین جو عاطفی تاثیر مستقیم معناداری بر خودشناسی یکپارچه زنان داشت و با افزایش جو عاطفی در زنان، خودشناسی یکپارچه 290/0 افزایش پیدا میکند. نیز خودشناسی یکپارچه تاثیر مستقیم معناداری بر خود کنترلی زنان داشت و با افزایش خودشناسی یکپارچه¬ی زنان، خود کنترلی آنها 637/0 افزایش پیدا کرد. جو عاطفی در حضور خودشناسی یکپارچه، تاثیر مستقیم معناداری بر خود کنترلی زنان ندارد. این در حالی بود که این متغیر به تنهایی بر خود کنترلی تاثیر مستقیم معناداری داشت، و با افزایش جو عاطفی در زنان، خود کنترلی آنها 29/0 افزایش پیدا کرد ( معنا¬داری در سطح 05/0). در نتیجه جهت خودکنترلی زنان می توان از خودشناسی یکپارچه و جو عاطفی خانواده استفاده کرد.
کلمات کلیدی :
خود شناسی یکپارچه، جو عاطفی خانواده، خود کنترلی
خود شناسی یکپارچه، جو عاطفی خانواده، خود کنترلی