آیا گامهای موسیقی میتوانند با خاطرات تثبیتشده بر اساس بار احساسیشان تداخل داشته باشند؟ یک علت احتمالی در تشدید اختلالات خلقی
دوره و شماره : آماده انتشار
1 پژوهشکده علوم شناختی
2 کارشناس ارشد روانشناسی بالینی
چکیده :
مقدمه موسیقی به عنوان ابزاری تأثیرگذار برای القای حالات روحی شناخته میشود. تصمیم گرفتیم از میان مکانیسمهای بالقوهی این اثر بررسی کنیم که آیا نوع قطعات موسیقی که گوش میدهیم بر اساس بار احساسیشان میتوانند با نوع خاطراتی که در حافظه بلندمدت تثبیت میکنیم، تداخل ایجاد کنند یا خیر. ما این موضوع را به عنوان یکی از مکانیسمهای احتمالی در ایجاد اختلالات افسردگی در نظر گرفتیم، به این معنا که موسیقی ممکن است محتوای منفی برای نشخوار ذهنی فراهم کند. روششناسی این مطالعه در دو مرحله انجام شد.ابتدا چهار قطعهی موسیقی کلاسیک با گامهای مختلف که پیشبینی میشد احساسات مثبت و منفی ایجاد کنند، برای ۵۰ شرکتکننده پخش شد. پس از حذف افراد احتمالاً افسرده، احساسات گزارششده با پیشبینیهای ما مطابقت داشت. سپس یک قطعه برای القای احساس مثبت و یک قطعه برای القای احساس منفی انتخاب شد. در مرحله دوم، دو شرح حال داستانی (یکی به صورت شفاهی و یکی به صورت نوشتاری) که شامل تعداد مساوی از اتفاقات مثبت و منفی بودند، به شرکتکنندگان ارائه شد. در هنگام ارائه، یکی از دو قطعهی موسیقی انتخابشده بهطور تصادفی پخش شد. بعد از ۳۰ دقیقه، از شرکتکنندگان خواسته شد آنچه را که به خاطر میآورند، گزارش دهند و نسبت خاطرات مثبت و منفی بین دو گروه مقایسه شد. نتایج فقط نسبت خاطرات مثبت واقعی در شرح حال نوشتاری و به سختی به سطح معناداری آماری رسید. سایر مقادیر P بسیار دور از آستانهی معناداری بودند. نتیجهگیری این مطالعه نتوانست فرضیهی مورد نظر را تأیید کند یا شواهدی در حمایت از آن ارائه دهد. با این حال، برای نتیجهگیری قطعی، به حجم نمونههای بزرگتر و روششناسی چندعاملی نیاز است.
مقدمه موسیقی به عنوان ابزاری تأثیرگذار برای القای حالات روحی شناخته میشود. تصمیم گرفتیم از میان مکانیسمهای بالقوهی این اثر بررسی کنیم که آیا نوع قطعات موسیقی که گوش میدهیم بر اساس بار احساسیشان میتوانند با نوع خاطراتی که در حافظه بلندمدت تثبیت میکنیم، تداخل ایجاد کنند یا خیر. ما این موضوع را به عنوان یکی از مکانیسمهای احتمالی در ایجاد اختلالات افسردگی در نظر گرفتیم، به این معنا که موسیقی ممکن است محتوای منفی برای نشخوار ذهنی فراهم کند. روششناسی این مطالعه در دو مرحله انجام شد.ابتدا چهار قطعهی موسیقی کلاسیک با گامهای مختلف که پیشبینی میشد احساسات مثبت و منفی ایجاد کنند، برای ۵۰ شرکتکننده پخش شد. پس از حذف افراد احتمالاً افسرده، احساسات گزارششده با پیشبینیهای ما مطابقت داشت. سپس یک قطعه برای القای احساس مثبت و یک قطعه برای القای احساس منفی انتخاب شد. در مرحله دوم، دو شرح حال داستانی (یکی به صورت شفاهی و یکی به صورت نوشتاری) که شامل تعداد مساوی از اتفاقات مثبت و منفی بودند، به شرکتکنندگان ارائه شد. در هنگام ارائه، یکی از دو قطعهی موسیقی انتخابشده بهطور تصادفی پخش شد. بعد از ۳۰ دقیقه، از شرکتکنندگان خواسته شد آنچه را که به خاطر میآورند، گزارش دهند و نسبت خاطرات مثبت و منفی بین دو گروه مقایسه شد. نتایج فقط نسبت خاطرات مثبت واقعی در شرح حال نوشتاری و به سختی به سطح معناداری آماری رسید. سایر مقادیر P بسیار دور از آستانهی معناداری بودند. نتیجهگیری این مطالعه نتوانست فرضیهی مورد نظر را تأیید کند یا شواهدی در حمایت از آن ارائه دهد. با این حال، برای نتیجهگیری قطعی، به حجم نمونههای بزرگتر و روششناسی چندعاملی نیاز است.
کلمات کلیدی :
افسردگی، موسیقی، ثبت حافظه
افسردگی، موسیقی، ثبت حافظه